سرویس کولر های آبی
سرویس و نصب کولر های آبی در شهر بیرجند
مے نویســـم که تو بخـوآنے
امــآ حیف . . .
دیگــــرآטּ عـآشقـآنه هآے مـرآ میخوآننـد
و به یــآد عشق خـودشـآن مے افــتند
و تو . . .
حـــــتے نگــآه هــَم نمیکـــُنے
حــرفت که می شــود...
بـا خنــده می گــویم :
یـادش بخــیر ، فرامـوشــش کـردم …
امــا نمــی داننــد هنــوز هــم
کســی اشتبــاه تمــاس می گیــرد سست میشـوم که نکنـد تـو باشـی
سلامتی سربازی که با حقوق سربازی برای عشقش مانتو
خرید ولی عشقش دکمه های مانتوشو برای دیگری بازکرد
روی یه اسکناس خوندم یه سربازنوشته بود الان ساعت 3 نصف شبه و من دارم تو سرما پست میدم و الان عشقم تو بغل یکی دیگه خوابه
تنهام گذاشتو رفت
باخودم گفتم برگرده منت کشی کنه الکی میگم نمیخوامت
چند روز بعد اومد یه چیزی رو تو دستاش قایم کرده بود
گفتم حتما واسم کادو خریده
ناز کردمو گفتم نمیخوامت گفت چه بهتر
بگیر کارت عروسیمه
عکس در ادامه......
≈≡×کاش یا بودی...یا نبودی×≡≈
≈≡×اینکه هستی اما با من نیستی نابودم میکند×≡≈
چقدر سخته... کسی رو دوست داشته باشی اما از دستش بدی ... قلب آدم از جا در میاد...
این تست فقط 3 پرسش دارد و جواب ها شما را شگفت زده خواهند کرد.
جواب ها را نخوانید زیرا مغز مانند چتر نجات عمل میکند، وقتی که باز است بهتر کار میکند.
اگر به جواب ها نگاه کنید نتیجه درستی نخواهید گرفت.
یک قلم و کاغذ بردارید و به سوالها پاسخ دهيد.
این یک تست صادقانه است که اطلاعات زیادی از خودتان به شما می دهد.
حالا شروع کنید.....!!!
1- نام های این حیوانات را به ترتیب علاقه خود قراردهید:
گاو
ببر
گوسفند
اسب
خوک
2- یک کلمه برای توصیف اسامی زیر بنویسید:
سگ
گربه
موش صحرایی
قهوه
دریا
به کسانی فکر کنید (کسانی که شما را بشناو برای شما مهم باشند) و آن ها را به سند رنگ های زیر ربط دهید. افراد تکراری نباشند. برای هر رنگ، نام یک فرد
زرد
نارنجی
قرمز
سفید
سبز
توجه: جواب های شما باید دقیقاً همانی باشند که مطلوب شماست.
حالا تعابیر و تفاسیر جواب هایتان را بخوانید.
جوابا ادامه مطلبه....
مردم حیوون خونگی می گیرن اسمشو تیله، توتو، دنی، هانی، خلاصه از این چیزای شیک میذارن!اونوقت رفیق ما طوطی گرفته بود اسمشو گذاشته بود "اصغر کچل"طوطی بدبخت تخریب شخصیتی شد ؛چن ماه بعد افسردگی گرفت کچل شد مُـــرد
**************
علم تو امتحان جغرافی سوال داده بود " آیا میدانید طولانی ترین رود ایران چه نام دارد؟" شاگرد هم تو ورقه اش نوشته بود : بلـــــــــــــــه"
یکی هست که کتونیش مصداق بارز کشتار جمعیه اما ما به صورت صلح آمیز با بوی گندش پشه می کشیم.
***************
من در برخی امتحاناتم مردود می شدم اما دوستم تمام درسهایش را با موفقیت گذراند – اکنون او یک مهندس در شرکت مایکروسافت است و من مالک مایکروسافت هستم ( بیل گیتس )
***************
کی اشکاتو پاک میکنه شبا که غصه داری / بهش بگو ذوق نکنه اونم تنها میزاری!
***************
همتون تنهایید همراه اول دروغ میگه! ( ایرانسل ).!
طرف میره سوپر مارکت میگه آقا نوشابه دارید ؟ مغازه داره میگه مشکی ؟ طرف میگه : پَ… مغازه داره میگه : کوفت ، زهرمار ، گمشو بیرون ! طرف میگه صبر کنین کامل بگم ! پنیرم دارید ؟ مغازه دار کلی عذرخواهی میکنه و میگه پنیر کیلویی میخواید ؟ طرف میگه : پَ نَ پَ متری میخوام !!!
ف موبایلش آنتن نمیداد ، بهش مسیج دادم : نمیتونم بگیرمت …
جواب داد : به درک! مگه کم خواستگار دارم
**************
حیف نون رو آسفالت تور پهن میکنه تا ماهی بگیره همه بهش میگن چقدر خری! حیف نون میگه اصلا من خر ، من گاو ، این غضنفر چی؟ دو ساعت وایساده تا از من ماهی بخره!
**************
یارو با دوستش میرن بلال بخورن یکی از بلال ها رو برمیداره به دوستش نشون میده میگه : اینو میبینی! قدرت خدا زمان پیغمبر اذان میگفت!!!
**************
بابا آب داد بابا را ایزوگام کردند.
بابا دیگر آب نداد
**************
یارو میره ماشینشو بیمه میکنه ریئس بیمه میگه انشاالله از بیمت استفاده نکنی یارو هم میگه انشاالله توهم خیری از این پول نبینی!!!
**************
یک روز مردی با عجله پیش دکتر می رود و می گوید: سلام دکتر! زود بیا، آپاندیس زنم درد گرفته است. دکتر می گوید: من که یک هفته پیش آپاندیس زنتان را عمل کردم، مگر می شود یک زن دو تا آپاندیس داشته باشد؟ آن شخص می گوید: نه، ولی یک مرد که می تواند دو تا زن داشته باشد!
**************
حیف نون می ره سربازی. این قدر به زنش نامه می ده که زنش عاشق پستچی می شه
**************
این سوال مدتیه ذهنم رو به خودش مشغول کرده: این عربها "چ" ندارن، چه طوری عطسه میکنن؟
**************
زن و مرد جوانی به مناسبت اتمام ساخت خانه جدیدشان دوستانشان را دعوت کرده بودند. بعد از این که تمام خانه را به دوستانشان نشان دادند یکی از دوستانشان پرسید: خانه خیلی قشنگیست مبارکتان باشد ولی چرا تمام اتاقها را گرد درست کردهاید؟
مرد جوان جواب داد: راستش را بخواهید قبل از این که خانهمان را بسازیم مادر زنم به من گفت: مادر جان تو را به خدا، فکر یک گوشه از خانه را برای من هم بکنید
نام |
نقش وی در کربلا |
سرانجام و چگونگی مرگ |
شمر بن ذیالجوشن |
نقشآفرین اصلی جنایات کربلا، صدور دستور یورش همه جانبه به امام حسین(ع) و یارانش |
دستگیری توسط مختار ثقفی، گردن زدن او و انداختن وی در روغن داغ |
محمد بن اشعث بن قیس |
نقشآفرین و فراهم کننده حوادث روز عاشورا، فرمانده نیرویی بود که مسلم را دستگیر کردند |
روز عاشورا در پی نفرین امام حسین(ع) عقرب سیاهی او را نیش زد و با خواری تمام مُرد |
عبید الله بن زیاد |
در حادثه کربلا، همه جنایتها به دستور مستقیم عبیدالله تحقق یافت و بعد از یزید بیشترین نقش را در فاجعه عاشورا داشت |
چکیدن قطره خونی از سر مبارک امام حسین(ع) بر ران او و باقی ماندن آن زخم تا آخر عمر، جسدش توسط ابراهیم بن مالک اشتر به آتش کشیده شد |
یزید بن معاویه |
چوب زدن بر دندانهای مبارک امام حسین(ع) |
هنگام رقص و مستی به زمین خورد و مغزش متلاشی شد و صورتش همچون قیر، سیاه شد |
سنان بن انس |
نقش مؤثری در کشتن اباعبدالله الحسین(ع) داشت |
زبانش گرفت، عقلش زائل شد و با وضع ناگواری از دنیا رفت |
عمر بن سعد |
مجرم شماره سوم فاجعه کربلا و فرماندهی عملیات کربلا را بر عهده داشت |
به دستور مختار ثقفی به قتل رسید و سرش از تن جدا شد |
حرملة بن کاهل |
پرتاب تیر بر گلوی علیاصغر(ع) |
مختار ثقفی دستور داد تا بدنش را تیرباران کنند |
حصین بن نُمیر |
فرمانده تیراندازان لشکر عمر بن سعد و تیراندازی به امام حسین(ع) |
ابراهیم بن اشتر جسد او را سوزاند و سرش را برای مختار به کوفه فرستاد، سر او در مکه و مدینه آویزان ماند تا درس عبرتی برای دیگران باشد |
مالک بن نُسیر کِندی |
فرود آوردن ضربه بر فرق مبارک سیدالشهدا(ع) |
قطع دستانش توسط همسرش و تا آخر عمر فقیر ماند |
زرعه دامی |
از قاتلان امام(ع) |
هنگام مرگ از گرمای شکم و سردی پشتش صیحه میزد و میگفت به من آب دهید |
محمد بن اشعث |
هتک حرمت امام حسین(ع) |
توسط نیش عقرب در هنگام قضای حاجت مُرد |
عبدالله بن حَوزه |
تیراندازی به سوی لشکر ابا عبدالله(ع) |
قطع پای راست او توسط مسلم بن عوسجه، اسب با حرکت تند، سر او را به هر سنگ و کلوخی کوبید تا به دوزخ رفت |
شبث بن ربعی |
با شمشیر به صورت مبارک امام حسین(ع) زد |
ابراهیم بن مالک اشتر آنقدر رانهایش را برید تا مرد. سپس سرش را جدا و جسدش را سوزاند |
ابحر بن کعب |
برداشتن مقنعه حضرت زینب(س) و کشیدن گوشواره از گوش ایشان |
ابراهیم بن مالک اشتر، دست و پاهایش را قطع کرد، چشمهایش را از حدقه درآورد |
شرحبیل |
از پشت بر صورت امام حسین(ع) زد |
مختار او را با آتش سوزاند |
عمروبن حجاج |
در روز عاشورا آب را بر روی اباعبدالله الحسین(ع) و یارانش بست، امام(ع) را خارج شده از دین نامید و از جمله حاملان سرهای شهداء به کوفه بود |
به نفرین امام حسین(ع) گرفتار و از شدت تشنگی در بیابان هلاک شد |
احبش بن مرثد(اخنس) |
با اسب بر بدن مبارک امام حسین(ع) تاخت و عمامه حضرت را به غارت برد |
پس از واقعه عاشورا وقتی در صحنه جنگ ایستاده بود، تیری از کمان، رها و به قلبش اصابت کرد و مرد |
عبدالله بن ابی حُصین |
آب را بر سیدالشهداء(ع) بست و با بیشرمی به امام گفت: ای حسین! به خدا سوگند، جرعهای از آب نخواهی چشید تا از تشنگی بمیری |
به نفرین امام حسین(ع) مبتلا و به بیماری استسقاء گرفتار شد، هرچه آب مینوشید تشنگیاش برطرف نمیشد تا اینکه هلاک شد |
بَجدل بن سُلیم |
انگشت مبارک امام(ع) را برای در آوردن انگشتر برید |
مختار او را دستگیر، دست و پاهایش را برید آنقدر در خون غلتید تا هلاک شد |
اسحاق بن حَیوه حضرمی |
داوطلبانه بر پیکر امام حسین(ع) تاخت و پیراهن حضرت را به غارت برد |
با پوشیدن پیراهن اباعبدالله(ع) به مرض پیسی مبتلا شد و موهایش ریخت، توسط مختار دستگیر شد و دستور داد بر بدنش تاختند تا به هلاکت رسید |
اینک که من از دنیا می روم، 25کشور جز امپراتوری ایران است و در تمامی این کشورها پول ایران رواج دارد و ایرانیان درآن کشورها دارای احترام هستند و مردم آن کشورها نیز در ایران دارای احترامند، جانشین من خشایارشا باید مثل من در حفظ این کشورها کوشا باشد و راه نگهداری این کشورها این است که در امور داخلی آن ها مداخله نکند و مذهب و شعائر آنان را محترم شمرد.
درود بر همگان.
وصیت نامه:
فرزندان من، دوستان من! من اکنون به پایان زندگی نزدیک گشتهام. من آن را با نشانههای آشکار دریافتهام. وقتی درگذشتم مرا خوشبخت بپندارید و کام من این است که این احساس در کردار و رفتار شما نمایانگر باشد، زیرا من به هنگام کودکی، جوانی و پیری بختیار بودهام.
همیشه نیروی من افزون گشته است، آن چنان که هم امروز نیز احساس نمیکنم که از هنگام جوانی ناتوانترم. من دوستان را به خاطر نیکوییهای خود خوشبخت و دشمنانم را فرمانبردار خویش دیدهام. زادگاه من بخش کوچکی از آسیا بود. من آنرا اکنون سربلند و بلندپایه باز میگذارم. اما از آنجا که از شکست در هراس بودم، خود را از خودپسندی و غرور بر حذر داشتم.
حتی در پیروزی های بزرگ خود، پا از اعتدال بیرون ننهادم. در این هنگام که به سرای دیگر میگذرم، شما و میهنم را خوشبخت میبینم و از این رو میخواهم که آیندگان مرا مردی خوشبخت بدانند. مرگ چیزی است شبیه به خواب. در مرگ است که روح انسان به ابدیت می پیوندد و چون از قید و علایق آزاد می گردد به آتیه تسلط پیدا می کند و همیشه ناظر اعمال ما خواهد بود پس اگر چنین بود که من اندیشیدم به آنچه که گفتم عمل کنید و بدانید که من همیشه ناظر شما خواهم بود، اما اگر این چنین نبود آنگاه ازخدای بزرگ بترسید که در بقای او هیچ تردیدی نیست و پیوسته شاهد و ناظر اعمال ماست.
باید آشکارا جانشین خود را اعلام کنم تا پس از من پریشانی و نابسامانی روی ندهد. من شما هر دو فرزندانم را یکسان دوست میدارم ولی فرزند بزرگترم که آزمودهتر است کشور را سامان خواهد داد.
فرزندانم! من شما را از کودکی چنان پروردهام که پیران را آزرم دارید و کوشش کنید تا جوانتران از شما آزرم بدارند. تو کمبوجیه، مپندار که عصای زرین پادشاهی، تخت و تاجت را نگاه خواهد داشت. دوستان یک رنگ برای پادشاه عصای مطمئنتری هستند. همواره حامی کیش یزدان پرستی باش، اما هیچ قومی را مجبور نکن که از کیش تو پیروی نماید و پیوسته و همیشه به خاطر داشته باش که هر کسی باید آزاد باشد تا از هر کیشی که میل دارد پیروی کند .
هر کس باید برای خویشتن دوستان یک دل فراهم آورد و این دوستان را جز به نیکوکاری به دست نتوان آورد. از کژی و ناروایی بترسید. اگر اعمال شما پاک و منطبق بر عدالت بود قدرت شما رونق خواهد یافت، ولی اگر ظلم و ستم روا دارید و در اجرای عدالت تسامح ورزید، دیری نمی انجامد که ارزش شما در نظر دیگران از بین خواهد رفت و خوار و ذلیل و زبون خواهید شد. من عمر خود را در یاری به مردم سپری کردم. نیکی به دیگران در من خوشدلی و آسایش فراهم می ساخت و از همه شادی های عالم برایم لذت بخش تر بود.
به نام خدا و نیاکان درگذشتهی ما، ای فرزندان اگر می خواهید مرا شاد کنید نسبت به یکدیگر آزرم بدارید. پیکر بیجان مرا هنگامی که دیگر در این گیتی نیستم در میان سیم و زر مگذارید و هر چه زودتر آن را به خاک باز دهید. چه بهتر از این که انسان به خاک که اینهمه چیزهای نغز و زیبا میپرورد آمیخته گردد.
من همواره مردم را دوست داشتهام و اکنون نیز شادمان خواهم بود که با خاکی که به مردمان نعمت میبخشد آمیخته گردم. هماکنون درمی یابم که جان از پیکرم میگسلد ... اگر از میان شما کسی میخواهد دست مرا بگیرد یا به چشمانم بنگرد، تا هنوز جان دارم نزدیک شود و هنگامی که روی خود را پوشاندم، از شما خواستارم که پیکرم را کسی نبیند، حتی شما فرزندانم.
پس از مرگ بدنم را مومیای نکنید و در طلا و زیور آلات و یا امثال آن نپوشانید. زودتر آنرا در آغوش خاک پاک ایران قرار دهید تا ذره ذره های بدنم خاک ایران را تشکیل دهد. چه افتخاری برای انسان بالاتراز اینکه بدنش در خاکی مثل ایران دفن شود. از همه پارسیان و هم پیمانان بخواهید تا بر آرامگاه من حاضر گردند و مرا از اینکه دیگر از هیچگونه بدی رنج نخواهم برد شادباش گویند.
به واپسین پند من گوش فرا دارید. اگر میخواهید دشمنان خود را تنبیه کنید، به دوستان خود نیکی کنید.
اگر فرض کنیم که یک ختر به سربازی بره….
۱) قضیه فرار از سربازی به کل منتفی میشه و همه (پسرها) می خوان برن سربازی حتی اونهایی هم که قبلا رفتن می خوان دوباره برن!!….
۲) غذای پادگان ها نسبت به گذشته خیلی بهتر میشه ( دخترها می خوان هنرهاشون را نشون بدن)
۳) هیچ کس دیگه دنبال معافیت نمیره حتی کور کچل ها هم می خوان بیان سربازی!!!
۴) اضافه خدمت برداشته میشه … کارایی که قبلا باعث اضافه خدمت می شده حالا باعث کاهش خدمت میشه
۵) ازدواج دانشجویی و لاو ترکوندن توی دانشگاه کم میشه و ازدواج در پادگان و عشق من هم سنگر من مد میشه!
۶) فرهنگ عمومی پادگان افزایش پیدا می کنه …. دیگه سربازها فحش رکیک به هم نمیدن از شوخی های شهرستانی(!!) هم خبری نیست
۷) حمام و دست شویی های پادگان ها بالاخره روی بهداشت رو هم می بینن
۸) دیگه رژه ها در پادگان درست انجام میشه …. چون دخترها را میذارن صف اول
۹)خاموشی از ۹ شب به ۱۲.۵ – ۱ شب میرسه
۱۰) خدمت سربازی از ۲سال به ۶ ماه کاهش پیدا می کنه … اگه خواستی میتونی اصلا نری … چون تا ۱۵ سال بعدش سرباز نمی خوان از بس داوطلب هست
۱۱) بعد از ۶ ماه که از سربازی بر می گردی اندازه ۶ سال خاطره داری!!!
فرانسه :
نیکی و بدی
“می توان گفت: نیکی و بدی یک چهره دارند ؛ همه چیز به این بسته است که هر کدام کی سر راه انسان قرار بگیرند.”